۱۳۹۰ اردیبهشت ۵, دوشنبه

سیب و حوا

دوباره سیب بچین حوا!
من خسته ام،
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند...

۱۳۸۸ مهر ۲۵, شنبه

خزان


نه هر درخت تحمل کند جفای خزان، غلام همت سروم که این قدم دارد

۱۳۸۸ مهر ۲۴, جمعه

تا حالا شده...


تا حالا شده دنبال یه چیزی باشی، بهش نرسی ولی بعد از مدت زمانی در یه موقعیت بهتر، ناخواسته اونو به دست بیاری؟

تا حالا شده فکر کنی اگه تمامی باورهاتو دوباره از نو بنا کنی، کدوماشون کماکان به قوت خودشون باقی می مونن؟

تا حالا شده به کارهای روزمره ات فکر کنی و ببینی چند درصدشون ارزش انجام دادن دارند؟

تا حالا شده از خودت بپرسی برای چی زنده ای؟

بهشون فکر کن حتی برای چند لحظه.

درباره ثانیه ها



ثانیه ها چقدر نامردند، گفته بودند که بر می گردند

به نام خدا


سلام این وبلاگ را با نام خدا آغاز می کنم تا در مورد مسائل مهم و روزمره زندگی به بحث بنشینم.